بیا عاشقانه عاشق هم باشیم.
بیا عشق را از صمیم قلب دوست داشته باشیم.
بیا اجازه بدهیم دست هایمان محکم تر از همیشه یکدیگر را در آغوش بگیرند و نگاههایمان بی منت هیچ کلیدی در هم قفل شوند.
بیا انتها را از آخر حرف هایمان برداریم و تا ابد بگوییم و بشنویم. بیا هر روز آنقدر صحبت کنیم تا خوابمان ببرد.
بیا خواب های مشترک ببینیم. توی رویاها یمان قرار بگذاریم و قول بدهیم که بدقولی نکنیم. قرارهایمان باشد سر کوچه شما؛ سر ساعت بسته شدن چشم هایمان. هر کسی دیر بیاید باید جریمه شود. هر ثانیه دیر کردن جریمه ش می شود از قرار ده عدد بوس؛ بوسه های داغ داغ داغ.
چند ساعتی که گذشت و طاقت پیدا کردیم از هم فاصله بگیریم، شروع می کنیم به قدم زدن. دست در دست همه خیابان های شهر را قدم می زنیم.
یک شب برویم جنوب شهر و بی هیچ ترسی از کوچه پس کوچه های تاریک عبور کنیم. در تاریکی ها گم شویم و توی چاله چوله هایش سکندری بخوریم!
یک شب هم برویم بالاشهر. ویترین مغازه های پر از جنس لوکس را تماشا کنیم و راجع به زندگی صاحبان آینده شان صحبت کنیم. اصلا چه کاری است؟ خوب می رویم داخل مغازه. مثلا می رویم داخل مغازه های لباس فروشی با برندهای خفن. من می ایستم روبروی اتاق پرو و تو برو همه لباس ها را امتحان کن. همه همه شان را. می خواهم اینقدر از زیبایی هایت در لباس های مختلف تعریف کنم تا صبح شود...
بیا صبح هایمان را با "سلام عشقم!" آغاز کنیم.
بیا دروازه های دلمان را آماده ورود عشق کنیم. خیابانهایش را چراغانی کنیم و کوچه هایش را آب و جارو. بگذاریم بلندگوهای شهر یکصدا ترانه های عاشقانه پخش کنند. اصلا چه جشنی بالاتر از جشن عشق؟
بیا عشق را آزاد بگذاریم توی دلهایمان رفت و آمد کند.
بیا دوست داشتن را هر لحظه تمرین کنیم.
بیا عاشقانه عاشق هم باشیم.